دلنوشته

مشخصات بلاگ
دلنوشته

اینجا یه جای فانتزی خواهد بود جایی که راحت و بدون بودن در قید دشواری کلمات در مورد خیلی مسائل صحبت میکنیم....

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
  • ۹۴/۰۴/۱۶
    اخ

قدر چسبناک

پنجشنبه, ۱۸ تیر ۱۳۹۴، ۰۴:۵۶ ق.ظ

امسال عجب شبه قدری داشتممممم 

به به خیلی خوب بود اصن صفا کردمااا ! من شنیدم میگن اگه ی جاهایی حال خوبه معنوی داشتین اونو جار نزنین به قولی یه کم جنبه هم چیزه خوبیه ..اما خوب شما ک منو نمیشناسید مگه نه؟

خلاصه از بحث دور نشیم وقتی نشستم قدره امسالو با پارسال مقایسه کردم ی سری تفاوتا دیدم مثلن پارسال تا میرفتم مسجد شروع میکردم به تند تند دعا هارو خوندن مثل کسی که تو یه مهمونیه مجلل میخواد از همه غذا ها بخوره تندتند دو لپی میخوره ک جا نمونه اما غافل از اینکه اینجوری مزه ی هیچ کدومو نمیفهمه و هیچ لذتی نمیبره..... حکایت منم همین بود اما امسال فرق داشت درسته تعداد دعاهایی ک خوندم و میزان گریه هام کمتر بود اما ته دلم یه حسه خیلی خوبی داشتم بالا پشت بودم تو دل تاریکی زیر سقف اسمون با خدابودن عجب صفایی داشت البته این اولین تجربه ی این شکلیه من بود شاید قسمت عمده ی لذتش هم همین باشه!!!

سال های قبل نگاهم این بود که خدا دسته فرشته هاش ماشین حسابای مخصوص داده که جمع کنند کی چند امتیاز گرفته اما امسال تو خلوت خودم ارومو در گوشی با خدا بودم و دیدم این بود که خدا شبای قدر خیلی ویژه ب بنده هاش گوش میده و دوستداره که اوناهم ویژه باهاش دردودل کنن.

البته ناگفته نماند عبادت دسته جمعی هم حال و هوای خاصی داره کسی چ میدونه شاید اگه من سالهای قبل اونجوری عمل نمیکردم الان دیگه حال و حوصله خلوت ملوت هم نداشتم !!!

حالا اینارو گفتم فک نکنین اسمون دهن وا کرده من اومدمااا نه.. فقط یه حسه جدید بود خواستم باهاتون درمیون بذارم و گرنه من کجا و این حرفا کجا...

برام خیلی دعا کنید .

شما هم تجربه های قشنگتونو بذارید وسط فیض ببریم :)))

  • کویین

نظرات  (۶)

  • آبی آسمانی
  • پاسخ:
    :((((
    آرزو دارم در این شب های عزیز ....ناخواسته به دست آورید،،، آنچه را که بیصدا از قلبتان گذر کرده است.
    پاسخ:
    همچنین عزیزم
  • امیر نخجوانی
  • موفق باشی
    سلام من دو شب اول رو خونه موندم و خودم تنهایی دعا کردم و خوب بود. شب سوم رو با خواهرم رفتیم مسجد. و فقط خندیدیم!!! :)) از بس که مداح اشتباهات بدی داشت، چه توی دعا و چه توی اذکار. کلا نمیذاشت حواسمون به عبادتمون باشه. البته یکی دو تا حرف خوب هم زد که یه کمی ته دلمو تکون داد. امیدوارم اثراتش باقی بمونه! :)
    پاسخ:
    ایشالا باقی میمونه دوستم :)
    ممنون ک سر زدی
    فعلا تجربه ی قشنگی به ذهنم نمیرسه بزارم فیض ببری ...
    پاسخ:
    هر وخ رسید بیا بگو برامون
    چرا دیگه نمی نویسید؟!!!!!
    پاسخ:
    اول اینکه نمیدونم چی بنویسم دوم اینکه حس میکنم  فایده ای نداره وکسی منو نمیخونه! 
    ممنون ک سر زدی :)

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی